هر کس در برخی موارد بی حسی احساسی را تجربه می کند.
بی حسی احساسی حالتی است که مغز در حال پردازش نیست و به فرد اجازه می دهد آنچه را که باید احساس کند احساس کند.
این مسئله احساسات درست و نادرست نیست. یک موقعیت یا تجربه احساسات مختلفی را از افراد مختلف برمی انگیزد. همه افراد به یک سیم متصل نیستند و همچنین نباید واقعاً انتظار داشته باشیم که کسی به روشی معمولی به یک موقعیت پاسخ دهد.
یک فرد بی حس از نظر احساسی ممکن است به جای احساساتی پر جنب و جوش که در غیر این صورت احساس می کند ، کاملاً مسطح یا احساسات خاموش را احساس کند.
بی حسی عاطفی چیست؟
احساس برای تجربه انسان فوق العاده مهم است.
بسیاری از ما توسط احساسات خود هدایت می شویم - تمایل به چیزی بهتر ، غم ، احساس موفقیت ، ناامیدی ، عشق ، عصبانیت ، گرما.
این احساسات رنگدانه هایی روی پالت هستند که تجربیات ما را با نشاط زندگی ترسیم می کنند.
بی حسی احساسی نه تنها بر احساسات فرد تأثیر می گذارد ، بلکه بر واکنش ها و واکنش های احساسی وی نیز تأثیر می گذارد.
واقعیت جالب در مورد من چیست
این می تواند در کار ، روابط و توانایی زندگی کردن دخالت کند. سرگرمی ها ، علایق و معاشرت اغلب رنج می برند زیرا هیچ احساسی فرد را وادار نمی کند که بخواهد آن کارها را انجام دهد که هیچ لذت و سرگرم کننده ای ندارد که با درگیر شدن بدست آید.
اگر مجبور نیستید چرا برای انجام کار زحمت می افتید؟ مسئولیت ها باید انجام شود وگرنه می توانید از زندگی عقب بمانید. اما فعالیت های اضافی ، سرگرمی ها ، دوست یابی و علاقه ها همه تحت تأثیر احساسات و میل است.
بسیاری از افراد به اشتباه اعتقاد دارند که بی حسی احساسی یک مکانیزم مقابله ای مثبت است.
اینطور نیست
بله ، داشتن توانایی خاموش کردن احساسات و مقابله با مسئله مهمی که باید مراقبت شود ، در جایی که احساسات مسئولیت دارد ، ارزشمند است.
اما بسیاری از افراد فراموش می کنند که به عقب برگردند و احساساتی را که باید در آن شرایط تجربه کرده باشند ، پردازش کنند.
این احساسات باقیمانده به ما می چسبند و در صورت عدم برخورد سالم با آنها ، سرانجام برمی گردند.
خاموش کردن احساسات فرد برای جلوگیری از هرگونه احساس منفی اجتناب است و اجتناب یک سازوکار مقابله ای سالم نیست.
فردی که احساس بی حسی عاطفی می کند ، به ویژه در یک دوره طولانی مدت ، باید این مسئله را با پزشک خود در میان بگذارد زیرا این مسئله اغلب به یک مشکل پزشکی یا بهداشت روانی اشاره دارد.
علائم بی حسی احساسی
- از دست دادن علاقه به فعالیت های مهم.
- احساس انزوا و جدا شدن از مردم.
- احساس صافی از نظر احساسی و جسمی از دست دادن انرژی.
- دشواری در تجربه احساسات مثبت و منفی از هر نوع.
- توانایی مانع انجام زندگی خود.
- ناتوانی در اندیشیدن عمیق یا با پیچیدگی.
رندی اورتون در مقابل triple h
- مشکل در تبدیل احساسات به کلمات و انتقال آنها به افراد دیگر.
- منزوی کردن خود ، بیرون نرفتن از خانه و پرهیز از معاشرت.
چه عواملی باعث بی حسی عاطفی می شود؟
بی حسی عاطفی غالباً نتیجه تماس مکرر با درد جسمی یا عاطفی است.
فردی که این موارد را تجربه می کند ممکن است بر بستن احساسات خود تمرکز کند تا در لحظه برخورد با آنها به این اندازه تند یا دشوار نباشد.
توانایی انجام این کار می تواند برای گذر از کوتاه مدت خوب باشد ، اما می تواند در طولانی مدت مشکلات بسیار بیشتری ایجاد کند. هرچه بیشتر این کار را انجام دهید ، بهتر می توانید از پس آن برآیید.
مسئله این است که دیوار محافظ احساسات مثبت و منفی را انتخاب نمی کند. این فقط دیواری است که به طور م bothثر هر دو را مسدود می کند مگر اینکه وقت بگذارید و با اجازه دادن به احساسات خود ، در را ایجاد کنید.
انواع داروها می توانند عوارض جانبی مختلفی از جمله بی حسی احساسی را به همراه داشته باشند. این یک عارضه جانبی غیر معمول داروهای روانپزشکی نیست.
مشکلات بهداشت روان نیز یک احتمال است. این موارد شامل موارد زیر است:
- افسردگی
- آزار روحی و جسمی
- سوء مصرف مواد
- فشار
- تجربیات مربوط به تروما یا PTSD
- غم
- اضطراب زیاد یا اختلالات اضطرابی
تجربیات مربوط به تروما ، بی حسی عاطفی را معمولاً به عنوان مکانیزم کنار آمدن برای فردی که آن را تجربه می کند ، تشویق می کند ، خصوصاً در شرایط آسیب زای طولانی مدت مانند کودکی یا رابطه سو ab استفاده.
بازمانده معمولاً هیچ کنترل بیرونی بر آنچه برای آنها اتفاق می افتد ندارد ، بنابراین آنها از یکدیگر فاصله می گیرند تا راهی برای کنار آمدن با آنچه در معرض آنها هستند قرار بگیرند.
این می تواند مدت ها پس از تجربه آسیب زا توسط شخصی که می خواهد از موقعیت هایی که تجربه ، گفتگوها یا احساسات آنها را درباره هر چیزی که مربوط به آن باشد یادآوری کند ، جلوگیری کند.
چگونه می توان زمان را سریعتر در محل کار سریع تر کرد
افراد مبتلا به اضطراب ممکن است از بی حسی عاطفی به عنوان مکانیزم کنار آمدن استفاده کنند تا سعی کنند سطح استرس بالای خود را به یک سطح قابل تحمل کاهش دهند. پرهیز از احساسات مثبت و منفی اغلب با اضطراب و اختلالات اضطرابی همراه است.
همچنین ممکن است بپسندید (مقاله در زیر ادامه دارد):
- چرا دیگر نمی توانم گریه کنم؟ و چگونه اشک های آینده را بدست آوریم
- چگونه می توان افسردگی را برای شخصی که هرگز به آن مبتلا نشده است توضیح داد
- افسردگی وجودی: چگونه احساس بی معنی بودن خود را شکست دهیم
- 11 دلیل اساسی که چرا نباید احساسات منفی خود را سرکوب کنید
درمان بی حسی عاطفی
درمان بی حسی احساسی به علت آن بستگی دارد. این روندی است که بهتر است با یک متخصص بهداشت روان انجام شود.
دوستان ، خانواده و یک شبکه پشتیبانی از مهارت های لازم برای کمک به شناسایی موضوع و کار با احساسات پیرامون آن برخوردار نیستند.
متخصص به شما کمک می کند علت بی حسی احساسی را تشخیص دهید و سپس به شما کمک می کند تا دلیل را بیابید.
این کار معمولاً به روشی تدریجی و بسته بندی جعبه های مهر و موم شده ای که احساسات در آن در آنها ذخیره شده است ، انجام می شود.
فرو رفتن مستقیم در آن می تواند آسیب بیشتری ببیند ، زیرا شروع به باز شدن و جستجو در آن جعبه ها چقدر طاقت فرسا است.
شما به طور معمول مکانیزم های جدید کنار آمدن را برای جایگزینی بی حسی احساسی فرا خواهید گرفت و تمرکز خود را روی یادگیری احساس دوباره احساسات مثبت و منفی خود خواهید گرفت.
پذیرش و تعهد درمانی (ACT) نوعی رفتار درمانی است که غالباً برای کمک به افراد دارای مشکلات بهداشت روانی از جمله بی حسی احساسی استفاده می شود.
ACT از یک رویکرد مبتنی بر ذهن آگاهی برای شناخت و تفسیر تجربیات عاطفی هنگام بروز آنها استفاده می کند تا بیمار بهتر بتواند مهارت های مقابله ای منفی را رهگیری کرده و آنها را جایگزین کند مهارت های مثبت کنار آمدن .
درمان شناختی-رفتاری (CBT) تمرکز بیشتری بر بیان و درک احساسات خود دارد تا بتوانید رفتارهای منفی را با رفتارهای مثبت تر جایگزین کنید.
CBT همچنین به فرد می آموزد که چگونه شرایط را به درستی ارزیابی کند تا مشخص کند چه نوع انرژی عاطفی باید به آن داده شود.
این ارزیابی می تواند به طور چشمگیری نحوه واکنش فرد به وضعیت خود را تغییر دهد ، که می تواند به او آرامش و شادی بیشتری بدهد.
اگر یک زندگی پر استرس داشته باشد ، ممکن است متخصص حرفه ای تغییر سبک زندگی را نیز برای بیمار خود توصیه کند. بی حسی عاطفی ممکن است ناشی از آن باشد که فرد فقط تحت تأثیر آنچه در زندگی روزمره وی قرار دارد ، تحت فشار قرار گیرد.
تغییر سبک زندگی که می تواند کمک کند
چندین تغییر در سبک زندگی وجود دارد که به طور کلی می تواند به بهبود وضعیت روانی فرد کمک کند.
1. ورزش منظم داشته باشید.
ورزش می تواند راهی عالی برای مقابله با بی حسی عاطفی باشد. حرکت و ورزش باعث تولید اندورفین در مغز شما می شود که می تواند باعث تقویت خلق و خو و انرژی شود.
ورزش منظم ، هرچند 20 دقیقه در روز ، می تواند سلامت روحی و روانی فرد را به طرز چشمگیری بهبود بخشد.
2. بهداشت خواب خود را بهبود ببخشید.
مقدار منظم و مناسب خواب باعث شگفتی در سلامت روان می شود. بسیاری از افراد می توانند متناسب با بهداشت خواب خود ، یعنی شرایط مربوط به چگونگی خواب فرد ، این کار را انجام دهند.
مردی که احساسات خود را در محل کار پنهان می کند
انجام کارهایی مانند داشتن اتاق تاریک ، پرهیز از صفحه نمایش قبل از خواب ، داشتن یک تخت خواب راحت و خواب کافی به اندازه کافی مهم است.
3. رژیم غذایی خود را بهبود ببخشید.
غذایی که ما در دستگاه بدن قرار می دهیم سوختی است که وجود ما را تأمین می کند. دستگاهی که سوخت بدی در آن وجود دارد به خوبی کار نمی کند. و این برای بدن انسان کاملاً درست است.
جایگزینی غذاهای ناسالم با غذاهای سالم و فقط مصرف آنچه که ما نیاز داریم ، راهی بهتر برای بهبود سلامت است.
4- کاهش استرس های زندگی.
استرس عامل اصلی بی حسی عاطفی است. بسیاری از افرادی که بی حسی احساسی را تجربه می کنند ممکن است مشکلات دیگری داشته باشند که هنوز با آنها برخورد نشده است.
انباشتن استرس بیشتر از هر مشکلی که در حال حاضر وجود داشته است بیش از حد کافی است که بتواند هر کس را تحت فشار قرار دهد.
مغز به راحتی نمی تواند از پس این نوع بار برآید ، بنابراین کار را متوقف می کند تا احساس خستگی نکند.
کاهش استرس قسمت مهم دیگری در بهبود سلامت روحی و روانی فرد است.
5- شناسایی ، بیان و پردازش احساسات را بیاموزید.
فردی که مدت طولانی از نظر احساسی بی حس شده است ، احتمالاً در این زمینه به کمک حرفه ای احتیاج دارد ، زیرا فراموش کردن نحوه انجام این کارها بسیار آسان است ، در حالی که مدت طولانی نیستید.
یا شاید شما هرگز آنها را انجام نداده اید. کودکانی که در خانه های متجاوز بزرگ می شوند به ندرت آزادی لازم برای رشد ، ابراز و پردازش احساسات خود را دارند.
خوشبختانه هوش هیجانی مهارتی است که می توان آن را آموخت.
6. توسعه و تکیه بر یک شبکه پشتیبانی.
داشتن یک دوست و معتمد که می توانند به آنها تکیه کنند وقتی که شما یک دوره سخت و احساسی را سپری می کنید بسیار مفید است.
اگر این افراد را در زندگی شخصی خود ندارید ، ممکن است ارزش داشته باشد که به دنبال یک گروه پشتیبانی یا یک درمانگر باشید.
پرورش این نوع دوستی ها به نوعی دشوار است زیرا نیاز به اعتماد دارد ، چیزی که باید با گذشت زمان ایجاد شود. اگر از قبل پشتیبانی معناداری نداشته باشید ، رفع سریع نیست.
اگر چنین کنید ، بحث در مورد یک وضعیت با افراد می تواند به شما کمک کند تا ایده بهتری درباره احساس و کنترل یک موقعیت بدست آورید.
مسیر سلامتی و بازیابی
روند کار برای سلامتی و بهبود بی حسی عاطفی ممکن است دشوار باشد ، اما بسیار ممکن است.
این یک تعهد طولانی مدت برای تلاش برای تغییر خود و نحوه تعامل ما با زندگی است.
این یک سفر مهم است تا بتوانیم زندگی را همانطور که برای آن تجربه شده است تجربه کنیم و غم و اندوه خود را احساس کنیم و وقتی زمان آن فرا رسیده است از لذت خود لذت ببریم.